عاغا من یه اتاق دارم اتاق مطالعه بنده هس.
هیچکس به اون اتاق نمیره
وقتی میام مطالعه کنم از این ور خواهر بنده میاد میگه لپ تاپ منو ندیدی؟
میگم نه میره میخوام شروع کنم داداشم دنباله شارژر میگرده از همه اول میاد پیش بنده
میخوام شرو کنم مادر و تاج سر بنده میاد میگه ناهار نخوردی یا صبحونه نخوردی با زور میکشه سر سفره
وقتی میخورم پدر بنده میگه تموم شدنی بریم به مغازه سر بزنیم
خلاصه روزه ما گذشت مطالعه هم بره پی کارش