خواهرم بعد عروییش واسه اولین بار که مادرشوهرشو دعوت کرده بود واسه شام سنگ تموم گذاشت یعنی خودشو خفه کرد.حالا سر سفره موقع سوپ خوردن پدرشوهرش که خواست بکشه ی مو به بلندی حداقل نیم متر اویزون شد خواهرمم در کمال خونسردی:چیزی نیست گوشت مرغ ریختم توش.البته کلی ضایع شد
ایشونم در کمال نامردی هفته بعدش به مادرشوهرش گفت تعریف اش تونو همه جا شنیدم میشه برام درست کنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مادرشوهر:چشم.رو چشم عروس گلم
و البته خواهر مام زودتر رفته بود که ی تار مو ام نثار غذای ایشون کنن,که موفق هم شد.موقع صرف غذا ی تار مو به همون بلندی تو غذای پدر شوهره بود.حالا جالبیش اینجا که مادر شوهره پنج سانت مو داره و هیچ خانوم دیگه ای هم اونجا نبوده