خوندی فش ندیا...!!
عاقا ما یه روز رفته بودیم رستوران(از اون خوشگلاش)بعد همینطور که داشتیم با کلی عشوه و ادا غذامونو میل میفرمودیم، به طور کاملا ناگهانی چندین خانوم دانشجو زیبا ریختن تو رستوران(مث گوسفند)خلاصه داداش ما همینطور که چشماش داش از هدقه(حدقه_حدغه_هدغه)در میمد یدفه در اومد به گارسونه گف:داداش شما بندریم دارید؟گارسونه گف اره میخوای داداش ما ام یه کاره در اومد گف اره داداش بزار این خانوما یه قری بدن
خلاصه کل رستوران داشتن یه چیو گاز میزدن یدفه یکی ازین خانوما سر فشو کشید به داداشم حالا وسط اینجا مادر ما در اومده میگه:بسه دیگه دختر مثلا میخوای بگی خیلی پاچه پاره ای نمیخواد خودم یکیشو تو خونه دارم
من ..))
دختره ..))
ستاد مبازه با مواد مخدر..))
مامانه دارم دیگه (خو دارم دیگه)