loading...
ناز چت | سایت ناز
آخرین ارسال های انجمن
爪Ő尺Ť乇乙Д♣73 بازدید : 224 پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

دیروز رفته بودیم مراسم ختم یه آقایی

(خدا همه اسیرای خاکو بیامرزه)

خانومش نشسته بود جلوی عکسش و زار زار گریه میکرد، دختر چهار سالش که انگار از هیچی خبر نداشت واونجا بدو بدو بازی میکرد، اومد دستای مامانشو گرفت و بازبون شیرین بچگیش گفت مامانی گریه نکن دیگه بیا بازی کنیم

یه خانومی چن تا ظرف خرما وحلوا آورد، دختر بچه کوچولو دوئید سمتش و گفت آخ جووون حلوا حلوا،منم میخوام. وتند وتند حلواها رو میخورد

بی اختیار اشکام جاری شد و تو دلم گفتم اگه میدونستی حلوای کیه...

به سلامتی همه مامان باباهای دنیا که هرچی تو زندگی داریم از دعا وبرکت وجود اوناست

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام قسمت سایت فعال تر باشه؟
    از مطالب فانی فاز راضی هستی؟؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3114
  • کل نظرات : 502
  • افراد آنلاین : 207
  • تعداد اعضا : 896
  • آی پی امروز : 238
  • آی پی دیروز : 154
  • بازدید امروز : 693
  • باردید دیروز : 1,600
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,293
  • بازدید ماه : 2,293
  • بازدید سال : 240,308
  • بازدید کلی : 3,135,899
  • ارتباط با مدیران