یه روز رفته بودیم مهمونی خونه عموم
زن عموی مام که یه کم مسنه
داشت می گفت که سرم درد میکنه قلبم درد میکنه پام درد میکنه بعدش گفت کمر دیسک گردنم هم درد میکنه
حالا یکی بیاد منو جمع کنه اونقد خندیدم از خونه انداختنم بیرون
هر وقت میبینمش بش میگم زن عموجان کمر دیسک گردنم بدجوری درد میکنه
خخخخخخخخخخخخ
زن عموی کاشف بیماری دارم من!!!!