یه مادر بزرگ داریم وقتی می خوابه به طرز وحشتناکی خروپف می کنه...
پسر داییم اومده بود خونمون... شب از خواب بیدار میشه میره پیش مامانش میگه:
مااااامان...مااااامان پاشو خرس اومده
فک و فامیل :)
من :)))
مامان بزرگم :(
خرس های مهربون :((
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
***چت روم فانی فاز*** | 5 | 2217 | mani28 |
رفته بودم سوپرمارکت چیز میز بخرم | 37 | 2810 | sarina_2 |
خَنده دار تَریــــــن جُمله | 6 | 1702 | amiremooto |
میدونین پسرا چجوری نمره میارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ | 7 | 2444 | amiremooto |
خَنده دار تَریــــــن خاطرـــه | 9 | 1809 | amiremooto |
مسائل زناشویی | 31 | 2586 | amiremooto |
تصویری جالب از نمای یک بانک | 3 | 1699 | arash125 |
عکس های با کیفیت و گرافیک دار | 1 | 1404 | amiremooto |
18 | 1 | 1356 | amiremooto |
زبان رمزی خیلی بد | 3 | 1706 | amiremooto |
اینم سفارشی... عکس عمه ممد جیگر منه :دی | 6 | 1354 | amiremooto |
تازه خریدیشون مرتضی؟ | 8 | 1070 | amiremooto |
یه مادر بزرگ داریم وقتی می خوابه به طرز وحشتناکی خروپف می کنه...
پسر داییم اومده بود خونمون... شب از خواب بیدار میشه میره پیش مامانش میگه:
مااااامان...مااااامان پاشو خرس اومده
فک و فامیل :)
من :)))
مامان بزرگم :(
خرس های مهربون :((
روز اول عید بود اشغالامونو گذاشتیم دم در چون زیاد بود نبرده بودن صبح که بیدار شدیم دیدیم فقط جلوی در ما اشغال هستش....
مامانم عصبانی شد و گفت دیگه به اینا اشغال نمیدم....
داریم عکس دسته جمعی میندازیم داییم رفته بیرون میگیم چرا رفتی؟ میگه من چشام استیکمات چشام سبز میفته
ب مامانم ميگم گشنمه
ميگه نون تو يخچال هست
رفتم نون ها رو اوردم ميگم اينا مال چهارروز پيشه كپك زده
اومده كپكش رو كنده و ميگه اين سبزه كه چيزي نيس بخورش
برگشتم ميگم أررر أررر...
اونم نه گذاشت و نه برداشت،برگشته ميگه ميدونستم خري فقط ميخواستم بهم ثابت بشه...
نه واقعا شما بگيد منو ازسطل ماست پيدا نكردن؟:-(
من:-(:-(:-(:-(
مامانم:-D:-D:-D:-D:-P
من یه مامان دارم هر وقت درس نمی خونم می گه تو خجالت نمی کشی ¿¿دو ماه مونده تا کنکور قبول نمیشی. فکرم کردی ما تو رو می فرستیم دانشگاه آزاد اشتب کردی...حا وقتی میرم رو موده درس میشینم خر می زنم می گه دخترم انقدر درس. نخون خودتو اذیت نکن اگه قبول نشدی عیب نداره آزاد که نی فرستیمت...مامانای شمام اینجورین آیا¿؟
اقا يه بارم قرار شد ساعت ٣ صبح دختر خالمو بيدار كنم. ٣ بيدار شدم رفتم درِ اتاقشون (چراغارو روشن نكردم چون نامحرمه تو تاريكي صداش كردم كه چشمام به چشاش نيوفته) ميگم پاشو (گيج خوابه) ميگه چي ميگي بابايي؟! - احمق جون ما تو نجف هستيم بابات مشهدِ من بابات نيستم پاشو بريم حرم. - حرم كه تو مشهدِ! - رواني جون نجفم حرم داره ديگه.
باز خوابيد.
- پاشو ديگه - پاشم كه چي بشه؟ - كه بريم حرم - حرم چيه؟ - واي يه سوكِ بزرگ رو ديواره......
بعد جيغ زد فحش داد پاشد حاضر شد و رفتيم حرم
ايجور ادم هايي هستيم ما. بابا جان اصحاب كهفم بعد ٣٠٠ سال وقتي از خواب بيدار شدن انقد گيج بازي در نياوردن
یه بار داشتم با مخاطب خاصم میچتیدم،بعد یه دفعه نیدونمسر چی بود دعوامون شد بهش گفتم اگه ادامه بدی دلم میکشنه ها!میگه دیگه برام مهم نیستی دیگه کاری به کارت ندارم دیگه به من پیام نده منم بیخیال شدم بعد میبینم بعد 5 دقیقه بهم پیامیده میگه:"جهانم دیگر بی تو الف ندارد…"
یعنی اینو که فرستاد همونجا میخواستم بشینم زمینو گاز بزنم...همونی موبایلی که باهاش میچتیدم تو حلقم اگه دروغ بگم...
این مخاطب خاص من دارم آخه؟...
چند وقت پیش داشتم با مخاطب خاصم حرف میزدم یهو خواهرم ک متولد اخرای دهه هشتاد(خیییییییییییلیییییی هم گودزیلاهه)اومد میگه: مژی با کی حرف میزنی
میگم :دوستم دنیا .میگه :صدایه دنیا اینجوری نیست ک .بعد یه لبخند میزنه بهم میگه به من اعتماد کن بیا با هم درد و ذل کنیم اگه خوبه بگو بیاد خواستگاریت
واقعا من جای این بودم به سیب زمیتی میگفتم دیب دمینی
تعداد صفحات : 105