پسر دائی گودزیلای مهربونی دارم شیش سالشه هرطور بخایم اذیتش می کنیم امشب اومدن خونمونیه پسته ورداشته بود(توجه کردید پولداریم)پسته دهنش بسته بود همونجا سر سفره سیب ورداشت کوبید رو پسته،ما:)همه پیش دصیارو جویدیم در اون لحزه
آخه گودزیلای نادانه ما داریم!!!