یکی از توهمات فانتزی من در دوران صیفولیت:
اون زمون که ممرد عنکبونی 1 زد بیرون ما توهم برداشتیم در حد المپیک اونم المپیک چی لندن آقا المپیک لندناااااااااا خلاصه...من تا چند وقت هر جا که عنکبوت میدیدم جلدی میرفتم میگرفتمش میزاشتم رو دستم تا نیشم بزنه بعد دیدم نه نمیشه یه فکری کردم که خودمو بزنم به سادگی به پسر داییمم گفتم که منو بزنه تا خیلی واقعی بشه اون نامردم ای میزد حالا از این ور مگه این عنکبوت نیش میزد نیش نخواستیم لااقل میمود رو دستک راه میرفت خَدا آخه چَرا؟؟پسر مردم از راه به در شود تازه اینکه چیزی نیست الان یه سریالای هستا که خون آشام یا گرگینه توش توهم زدم فردا پس فردای شاید برم خودمو بدم دست گرگ تا گازم بگیره اگه اینجور پیش برم وا ویلا خَدا آخه چَرا؟؟:((